آقای اِلیو

روزمرگی های آقای اِلیو

نمیخوام سه ساعت مقدمه چینی کنم،

فضای بلاگ نویسی بیان مسموم شده،

یا شایدم بوده...

وبلاگ نویسای بیان بدون پرده صحبت می کنند،

از ل&ی&س زدن معشوق تا  ... و ...

بخش گزارش و کنترلم هم که تعطیله...

از دوستان هم که خواهش می‌کنیم در جواب میگن که مسئلهٔ خاصی نیست،

به شخصه با چنین فضایی حال نمی کنم...

اینگار بیان رو ساخته و به امان خدا ولش کرده‌اند،

میدونم که شاید این مطلب رو کسی نخونه،

ولی اگر میخونید، لاقل شما مراعات کنید،

اگر هم رعایت می‌کنید، دمتون گرم...

پنجشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۳، ۰۴:۵۶ ب.ظ
اِلیو | Eliwe ‌‌‌‌‌‌
برچسب ها : بلاگ بیان وبلاگ
نظرات (۶)
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد ۱۸ بهمن ۰۳ ساعت ۱۸:۳۵

بله. مثل چند پست قبل تر که خودتون واکنش نشون دادین.
ولی بعد پست معمولی بود که نظرم عوض شد و باز...
به قول شما مدتی هم کلام بودیم... دوست و همسایه محسوب می شیم.

با خودم می گم وبلاگ هم مثل جاهای دیگه... اختیار با خود فرد. هر جور دلشون بخواد می شه پس نباید حساس باشم.
بعد می گم نه، یه جای عمومی محسوب می شه. آدم ها حاضرن جای عمومی مسائل خصوصی شون رو بروز بدن؟ توی پیاده رو؟ توی مغازه؟ هر موضوع و مسئله ای، جا و مکان خاص خودش رو داره.

دنیا رو هم ماها می سازیمش. اگر بگیم همه جا هست، همه همینن، که نمی شه. باید از خودمون شروع کنیم که به قول شاعر گفتنی:
من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی چه کسی برخیزد؟
برای خوب شدن دنیا از خودمون شروع کنیم.

بله. مثل چند پست قبل تر که خودتون واکنش نشون دادین.
ولی بعد پست معمولی بود که نظرم عوض شد و باز...
به قول شما مدتی هم کلام بودیم... دوست و همسایه محسوب می شیم.
شاید معیار من از پستای معمولی اشتباهه... یا هنوز چشمام به چنین کلماتی یا سبک پست هایی عادت نکرده،
لطف دارید.

با خودم می گم وبلاگ هم مثل جاهای دیگه... اختیار با خود فرد. هر جور دلشون بخواد می شه پس نباید حساس باشم.
بعد می گم نه، یه جای عمومی محسوب می شه. آدم ها حاضرن جای عمومی مسائل خصوصی شون رو بروز بدن؟ توی پیاده رو؟ توی مغازه؟ هر موضوع و مسئله ای، جا و مکان خاص خودش رو داره.
بنظر من که یه جای عمومیه تا خصوصی، اگه بخوان کسی نخونه و خصوصی باشه باید رمز بزارن رو مطالب... مثلا فکر کنید یه کودک ۸ ساله بیاد و اینا رو بخونه، اون موقع بازم میشه گفت فضای خصوصی:)))

دنیا رو هم ماها می سازیمش. اگر بگیم همه جا هست، همه همینن، که نمی شه. باید از خودمون شروع کنیم که به قول شاعر گفتنی:
من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی چه کسی برخیزد؟
برای خوب شدن دنیا از خودمون شروع کنیم.
فقط تغییر کردن کافی نیست، گاهی وقتا نیازه تذکر داد...
البته نمیگم نباید تغییر کنیم...
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد ۱۸ بهمن ۰۳ ساعت ۱۸:۲۴

منم دوست ندارم.

مث من فکر رفتن ازش هم به سرتون خورده؟
مسافر !! ۱۸ بهمن ۰۳ ساعت ۱۷:۲۸

نگفتم کنارشون بزارید
فقط نسبت به چیزی که علاقه ای بهش ندارید یا اذیتتون میکنه
تا جایی که بهتون آسیبی نزده واکنشی نشون ندید...

ممنونم واقعا، باید سعی کنم از کنار چیزای غیر منطقی ای که اذیت کنندن به راحتی رد بشم، تا هم خودم آسوده باشم هم بقیه اذیت نشن...
جنتلمن .. ۱۸ بهمن ۰۳ ساعت ۱۷:۲۲

خب پس زیاد با این محیط و محتواها و سبک هاش آشنا نیستید...


من اواخر دهه ۸۰ بود که اون زمان دعوتنامه رسمی برات میومد که تشریف بیاری با اکانتی که برات فرستاده بودن توی بیان وبلاگ بسازی‌‌‌... بعدش فکر کنم سال ۹۲ اینا بود که عمومی شد و هر کسی میتونست مثل الان بیاد وبلاگ بسازه :)
قبلش هم تو بلاگفا و پرشین بلاگ بودم...

دقیقا، خیلی با این فضاها آشنا نیست، توی یکی از کامنتان بهتون گفتم،
نسبت به متون وبلاگی یه تقدس خاصی توی ذهنم دارم که اذیت کنندس...
قبلنا چقدر بیان لاکچری بوده،
دعتونامه و اکانت ویژه، مث کلاب هوس...
بلاگفا رو توی ۱۵ سالگی کنار گذاشتم،  خیلی تبلیغات داشت...
مسافر !! ۱۸ بهمن ۰۳ ساعت ۱۷:۱۲

تو دنیایی که زیر و بَمِش مسمومه انتظار دارید این کنج کوچیک سالم باشه؟

بی تفاوت از کنارشون رد بشید...

حق گفتین،
ولی خب بعضیاشون دوستامن، نمیشه کنارشون بزارم،
بنظرتون از کنار اونام راحت رد بشم؟
جنتلمن .. ۱۸ بهمن ۰۳ ساعت ۱۷:۰۱

اولین بار کی وارد بیان شدید؟

حدودا آذر ۱۴۰۱،
شما خودتون کی اومدین بیان
تمامی حقوق برای آقای اِلیو محفوظ است .