نمیخوام سه ساعت مقدمه چینی کنم،
فضای بلاگ نویسی بیان مسموم شده،
یا شایدم بوده...
وبلاگ نویسای بیان بدون پرده صحبت می کنند،
از ل&ی&س زدن معشوق تا ... و ...
بخش گزارش و کنترلم هم که تعطیله...
از دوستان هم که خواهش میکنیم در جواب میگن که مسئلهٔ خاصی نیست،
به شخصه با چنین فضایی حال نمی کنم...
اینگار بیان رو ساخته و به امان خدا ولش کردهاند،
میدونم که شاید این مطلب رو کسی نخونه،
ولی اگر میخونید، لاقل شما مراعات کنید،
اگر هم رعایت میکنید، دمتون گرم...
بله. مثل چند پست قبل تر که خودتون واکنش نشون دادین.
ولی بعد پست معمولی بود که نظرم عوض شد و باز...
به قول شما مدتی هم کلام بودیم... دوست و همسایه محسوب می شیم.
با خودم می گم وبلاگ هم مثل جاهای دیگه... اختیار با خود فرد. هر جور دلشون بخواد می شه پس نباید حساس باشم.
بعد می گم نه، یه جای عمومی محسوب می شه. آدم ها حاضرن جای عمومی مسائل خصوصی شون رو بروز بدن؟ توی پیاده رو؟ توی مغازه؟ هر موضوع و مسئله ای، جا و مکان خاص خودش رو داره.
دنیا رو هم ماها می سازیمش. اگر بگیم همه جا هست، همه همینن، که نمی شه. باید از خودمون شروع کنیم که به قول شاعر گفتنی:
من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی چه کسی برخیزد؟
برای خوب شدن دنیا از خودمون شروع کنیم.
نگفتم کنارشون بزارید
فقط نسبت به چیزی که علاقه ای بهش ندارید یا اذیتتون میکنه
تا جایی که بهتون آسیبی نزده واکنشی نشون ندید...
خب پس زیاد با این محیط و محتواها و سبک هاش آشنا نیستید...
من اواخر دهه ۸۰ بود که اون زمان دعوتنامه رسمی برات میومد که تشریف بیاری با اکانتی که برات فرستاده بودن توی بیان وبلاگ بسازی... بعدش فکر کنم سال ۹۲ اینا بود که عمومی شد و هر کسی میتونست مثل الان بیاد وبلاگ بسازه :)
قبلش هم تو بلاگفا و پرشین بلاگ بودم...
تو دنیایی که زیر و بَمِش مسمومه انتظار دارید این کنج کوچیک سالم باشه؟
بی تفاوت از کنارشون رد بشید...
اولین بار کی وارد بیان شدید؟
بسم الله الرحمان الرحیم
تراوشات یک ذهن ADHD
مینویسم تا کبودی...