ششم تیر ماه ۴۰۴ برای خیلی ها یک تاریخ بی ارزش است،
برای خیلی ها یک روز عادی همانند بقیهٔ روز های سال،
ولی برای یک کنکوری معنای متفاوتی دارد،
تاریخ یک واقعهٔ سرنوشت ساز...
نمیخواهم بیشتر از این توضیح بدهم، این ها را گفتم تا عنوان تاپیک کمی روشن تر شود،
بنده تا این تاریخ در این وبلاگ هیچگونه فعالیتی نمیکنم،
قول میدهم، آن هم در محضر شما عزیزان،
از قدیم گفته اند "مرده و حرفش"!!
این را گفتم تا هم خیال خودم را از پایبند بودن به قولم راحت کنم، هم خیال شما را،
شاید پست های وبلاگ دیگر دوستان را بخوانم،
شاید کامنت بگذارم، ولی هیچ تاپیکی منتشر نمیکنم،
دیگر با قالب وبلاگ و سایر بخش های بیان کاری ندارم،
سعی میکنم وقتی دلم برای نوشتن در وبلاگ تنگ شد،
یک کامنت در زیر همین پست بگذارم و بس!!
6 تیر ماه فصل 3 اسکویید گیم میاد D:
با اینکه میدونم کسی نیست پستامو بخونه:) یا اصلی ترین مخاطب وبلاگم خودم... ولی دلم لک زده واسه تاپیک زدن...
یه حال عجیبی داره، اینکه میای برا خودت مینویسی و میری
#حال_عجیب
نمیدونم چه غلطی کردم رفتم تو مپ ios،
یه گیگ از نتمو تو نیم ساعت به باددددد داد
به به عالیه
اینکه روی خودت تمرکز کنی و بتونی خودتو کنترل کنی عالیه
همینکه باعث شده انگیزه بگیری خودش نقطه قوتی هست.
انشالله همینجا موقع اعلام نتایج بیایید و بگید رشته مورد دلخواه رو قبول شدید.
امان از قالب وبلاگ، که عطش برنامه نویسی رو در من زنده کرد... شاید به قول قدیمی ها هواست، یه مدت که بگذره از سرم میپره...
وسوسه شدم تا پروفمو توی بیان تغییر بدم، ولی یاد قولم افتاد،
بالاخره مرده و حرفش
موفق باشید... این روزها سرنوشت با کنکور گره خورده...
6 تیر 404 واقعا روز افتضاحیه. از الان ازش متنفرم. از کل روند کنکور متنفرم
امیدوارم به نتیجه دلخواه برسین و موفق باشین ان شاءالله🍃
امروز روز اول از خداحافظی ام از وبلاگ است،
هنوز وسوسه نشده ام که در وبلاگ فعالیت کمم، چون روز اول است دیگر...
بسم الله الرحمان الرحیم
تراوشات یک ذهن ADHD
مینویسم تا کبودی...