آقای اِلیو

روزمرگی های آقای اِلیو

آخرین جمعه‌‌ی دی ماه 1403 در حال تمام شدن است،

از صبح ساعت 9 که بیدار شده ام، اندکی کتاب خواندم و بعدش برای تهیۀ مایحتاج روزانه ام روانه‌ی بازار شدم، بعد از برگشتن به خانه مشغول نوشتن چند تاپیک در وبلاگ و سر و سامان دادن به آن شدم.

و در همین حین به صورت اتفاقی پیام یکی از دوستانم را در پیام رسان ویندوزم مشاهده کردم و طبق درخواست ایشان و با فراغ بال تماس گرفتم و تجدید خاطره ای کردیم از دوران دانشگاه...

و اکنون که دارم نوشتن این تاپیک را به پایان می رسانم، تعداد زیادی کتاب و کاغذ و فیش کارت و ... همراه با لیوان چای خالی با چاشنی قلم و خودکار های درهم و برهمی که در لا به لای وسایل خودنمایی می کنند چهرهۀ میز مرا زیبا تر از قبل ساخته اند.

و این بود درآمدی بر صبح و عصر روز جمعۀ من.

جمعه, ۲۸ دی ۱۴۰۳، ۰۴:۳۰ ب.ظ روز نوشت
اِلیو | Eliwe ‌‌‌‌‌‌
نظرات (۳)
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد ۲۸ دی ۰۳ ساعت ۱۸:۴۱

😊🌱

 

ممنون بابت معرفی کتاب. 🙏🌹

خواهش میکنم🌹🌹
مسافر !! ۲۸ دی ۰۳ ساعت ۱۸:۰۶

واقعا قشنگ بود. کلمه ها انگار کنار هم ویدئو میساختن:) 

لطف دارین، خوشحالم که خوشتون اومده.
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد ۲۸ دی ۰۳ ساعت ۱۶:۴۹

به به... چه جمعه قشنگی داشتین🤩

فضولی نباشه، چه کتابی مطالعه کردین حالا؟ :)

ممنون، لطف دارین😊
این چه حرفیه، کتاب زیاد فکر نکنید، نوشتۀ خانم آن بوگل.
تمامی حقوق برای آقای اِلیو محفوظ است .