حوصله، چیزی که معمولا برای انجام کارام بهش نیاز دارم، ولی خب وقتایی که واقعا بهش احتیاج پیدا میکنم آفتابی نمیشه و توی یه گوشه از ذهنم خودش رو قایم میکنه، و وقتی صحبت از تفریح و وقت گذرونی های بی مورد میشه، با علاقه ای مثال نزدنی پیدا میشه، اما جدیدا متوجه شدم که این موجود موزی، وقتی بحثِ کارایی که بهشون چندان علاقه ندارم میشه، بر میداره و میره، طوری که اینگار برای همیشه رفته؛
سوپرایز کوچیکی که قرار بود بهتون بگم، تغییر دامنهٔ وبلاگ از eliwe.blog.ir به eliwe.ir هست!!
هزینه اش چقدر شد؟! ۱۲۰ تومن واسه خرید یه دامین پنج ساله از ایرنیک و ۶۰ تومن هم واسه خرید پنل معمولی بیان تا اجازهٔ اتصال دامین به وبلاگ رو برای یک سال بهم بده، جمعا ۱۸۰ تومن هزینه شد که بنظرم خیلی ضروری نبود، ولی خب گفتم چون شاید بعضی ها کنجکاو باشند، همچنین بخاطر ثبتش توی لحظه و وبلاگ.
ممنون بابت نگاه هاتون:)
سخته برام، ولی باید بهتون بگم به غریبه ها دل نبندید، با اونایی که یکی دو روزه باهاشون آشنا میشید دوست نشید، با اذیت کردن خودتون بقیه رو اذیت نکنید، مشکل بعضی از پسرا این نیست که اهل رل و دوستی و ... با جنس مخالف نیستند و بیشتر ازدواج سنتی پسندن، میدونم قبلا اینا رو دخترا تاپیک میکردن، ولی خب اینگار همه چیز عوض شده:)
بهنظرم موضوع عجیبیه، هم خوبه هم بد، هم دردناکه هم آرامش بخش، هم دوستش دارن هم ازش سوء استفاده میکنند، هم موهبته هم عذاب:)
نمیتونم بگم یه شخص مهربون هستم، ولی همین یه ذرش هم اذیتم میکنه، قدر نشناسی بعضیها اذیتم میکنه:))
تصمیم گرفتم سرد بشم، بی تفاوت بشم، محبت نکنم و واسه حال خودم ارزش قائل بشم:)))
اوایل برام خیلی مهم بود که چطوری بنویسم، اینکه مخاطب خوشش بیاد؛ واسه همین یه مدت محاورهای می نوشتم، یه مدت کتابی، یه مدت دوباره محاورهای و همینطوری هی قلم نوشتنم رو تغییر میدادم، تا در نهایت به چنین بینشی رسیدم:
اینکه هر قلمی زیبایی های خودشو داره، اگه بنظر شما قلم یهنفر قشنگ نیست، چون اون قلم با ذائقهٔ شما سازگار نیست و ممکنه با ذائقهٔ فرد دیگهای سازگار باشه، درست مثل اینکه یه شخصی توی یه جمعی مسخره میشه و این مشکلش هاکی از اونه که جمع درستی رو واسه دوستی انتخاب نکرده، و توی وبلاگ یا یه سوشال مدیا هم این موضوع صادقه، اگه مخاطب های اونجا باهاتون تعامل نمیکنند و به اصطلاح فرنگی ها هِیتتون میکنند واسه اینه که بستر مناسبی رو واسه فعالیت انتخاب نکردید و باید سوشال مدیاتون رو تغییر بدید.
درست مثل تجربهٔ شخصی من وقتی که داخل شبکهٔ اجتماعی کتاب خوانی بهخوان فعالیت میکردم و کسی باهام تعامل نمیکرد، ولی خب مثلا تعامل کاربر های اینستاگرام و تلگرام و ... با محتوایی که انتشار میکردم خوب بود...
خلاصه دیگه توان رنگ عوض کردن و سازگار کردن خودم با دیگران رو ندارم، به نظر من واسه خودتون زندگی کنید و دیدگاه مردم رو خیلی ملاک قرار ندید و سعی کنید بیشتر خودتون باشید.
وینی د پو گفت: "امروز خیلی احساس نمیکنم وینی د پو باشم."، پیگلت گفت: "آنجا، آنجا من آنقدر برایت چای و عسل می آورم تا وینی د پو شوی."
اِی. اِی. میلن
یه خبرایی تو راهه، یه سوپرایز کوچیک، اتفاق که افتاد مفصل توی یه تاپیک راجبش حرف میزنم:)
امروز یکی از عجیب ترین و دپ ترین روزای زندگیمه، یه اتفاقی افتاده که حسابی بهمم ریخته، وقتی واکنش خودمو توی اون لحظه مرور میکنم مدام با خودم میگم: ینی واقعا اون من بودم که چنین اشتباهی رو کرد؟! چرا خب؟! نمیتونستی یکمی صبر کنی یا خودتو از اون موقعیت دور میکردی:)
واسه اینکه امکان تعامل داشتن با من فراهم بشه، قالب وبلاگ رو ویرایش کردم و دکمۀ لایک کردن رو بهش اضافه کردم، البته با یه سری ریزه کاری خیلی کوچیک،
گفتم بهتون بگم تا در جریان باشید، ممنون بابت نگاه های زیباتون:)
همه چی از وقتی تغییر میکنه که بفهمی موفقیتت فقط برای خودت مهمه، و شاید بقیه دارن از رو رودربایستی الکی تظاهر میکنن که نه عزیزم، برا ما هم مهمه:)
ولی اگه کاره ای نشی، قول میدم مثل یه دستمال کثیف دورت میندازن...
طرز فکر دارکیه، هنوز خودمم نتونستم بهش ایمان بیارم، ولی یچیزی از اعماق وجودم مغزمو قلقک میده که درسته!!
بسم الله الرحمان الرحیم
تراوشات یک ذهن ADHD
مینویسم تا کبودی...