۱۰ مطلب با موضوع «مهم نوشت» ثبت شده است

نوروز ۱۴۰۴ رو بهتون تبریک میگم، انشالله توی این سالی که شروع شده لبتون بیشتر از قبل بخنده و جیباتون پر پول تر بشه، انشالله آرزو هاتون براتون خاطره شه.
یادش بخیر اینگار همین دیروز بود که میگفتیم یه قرن زندگی کردیم، منظورم نوروز ۱۴۰۰ هست!!
البته روز عید لاقل واسه من یکی مثل بقیهٔ روزاست ( ایموجی خنده )، چون روزهام و نمیتونم چیزی بخورم، ولی خب از اینکه یه سال جدید استارت خورده خوشحالم، انشالله که این سال جدید یه استارت خفن برام باشه، اینکه بتونم کم کم مستقل شم و دستم بره توی جیب خودم!!
راستی اگه پیشنهادی یا پیامی داشتید از طریق منو / چت ناشناس بهم منتقلش کنید، تمام پیاماتون رو میخونم و برام ارزشمندن.
تنتون سالم و دلتون پر نور:)

لطفا تا وقتی تا آخر متن رو نخوندید هیچگونه برداشتی نداشته باشید!! برداشت کردن باشه وقتی کامل خوندید.
یکمی حال روحیم خوب نبود، از طرفی ADHD خیلی رو مخم میرفت، تصمیم گرفتم برم تراپی های آنلاین رو امتحان کنم، یه تراپی آنلاین با یه خانوم خوش برخورد گرفتم، البته با ذهنیت اینکه تراپی به فکر پولم نیست و میخواد کمکم کنه تا ADHD رو هندل کنم، بعد از ۴ ساعت معطلی باهام تماس گرفتن، تایم جلسه ۲۰ دقیقه بود، یکمی صحبت کردیم و ایشون توضیح دادن که این اصلا جلسهٔ تراپی نیست و فقط میخوام تشخیص بدم که بیماریت چیه، کل ۲۰ دقیقه رو سوال پرسید و بعدش گفتن که شما مشکل فلان رو دارید، دو دقیقهٔ آخر گفتن که اکه سوال دیگه ای دارید بپرسید، اگه تایم تموم شد توی چت توضیح میدم، منم پرسیدم تا جلسهٔ تراپی بعدی لاقل بهم یه راهکار کوچولو واسه هندل کردن این مشکل بگید، تا اومدن یچیزی بگن قطع شد، توی چت هم هیچ راهکاری ندادن و گفتن که توی جلسهٔ بعدی توضیح میدن، یعنی فکرش رو بکنید که حاضر نشدن یه راهکار کوچیک بگن، یه راهکار که توی گوگل هم هست یا میشه از هوش مصنوعی به صورت مجانی پرسید، گفتم باشه و قرار تراپی هفتهٔ بعد رو تنظیم کردیم و پول رو پرداخت کردم، بعدش ایشون پیام میفرستند که این تایم واسه تراپی بعدی کمه و حتما باید ۴۵ دقیقه رزرو کنید ( ۵۵۰ پولش میشه )، پیام دادم که این هزینه واسه یه فارغ التحصیل زیاده که ببینم پیشنهاد تخفیف میده یا مثلا میگه که تو همین ۲۰ دقیقه هم میتونم راهکار بدم یا نه ( چون اگه بخوان کمک بکنن توی ۱۵ دقیقه هم میتونن جلسه رو خلاصه کنن )، جالبش اینه بعد از دو ساعت اصلا پیام رو سین نکردند!! ( در صورتی که وقتی مبلغ جلسهٔ ۲۰ دقیقه دوم رو پرداخت کردم زیر ۵ دقیقه پیام داده بودند که کمه و … )
حالا این همه داستان تعریف کردم که چی بگم:
دوستان متاسفانه چه بخوایم و چه نخوایم، توی دنیایی زندگی می کنیم که ارزشمون به پولییه که توی جیبمونه، هر کسی بهت کمک کنه فقط واسه اون پولته، انسانیت ملاک نیست، شاید باشن کسایی که انسانیت سرشون بشه ( یک در هزار یا شایدم کمتر )، ولی خب حتی اون دکتری که میخواد مداوات کنه هم فقط در صورتی کمکت میکنه که موجودی کارتت زیاد باشه، پول چیز خیلی مهمیه، الکی خرجش نکنید.
خلاصه تراپیست وقتی کمکت میکنه که موجودی کارتت بالا باشه:)
این رو نوشتم تا خدایی نکرده بار بعدی به سرم نزنه به تراپیست حضوری یا تلفنی مراجعه کنم، واسه بار دوم تراپی رو تجربه کردم دیگه کافیه، میرم باشگاه یا بیرون از خونه ورزش میکنم بهتره تا پولم رو خرج چنین چیزایی کنم.
پ.ن: این مطلب صرفا تجربهٔ شخصی من از یه تراپی بود، توجه کنید نه گفتم تراپیست ها بدن نه گفتم تراپی نرید، و از طرفی بالاخره منم آدمم و ممکنه اشتباه کنم، اینو نوشتم تا خدایی نکرده کاسبی تراپیست ها خراب نشه ( حالا اینگار توی ویکی پدیا دارم می نویسم ).

پسرک همراه اسب در یک جنگل هستند،
پسرک به اسب گفت: من نمیتونم مسیر رو ببینم، تو میتونی؟
اسب به پسرک گفت: قدم پیش روت رو میتونی ببینی؟
پسرک گفت: آره!
اسب گفت: پس فقط همون یه قدم رو بردار.
پسرک همراه اسب در یک جنگل هستند،
پسرک به اسب گفت: من نمیتونم مسیر رو ببینم، تو میتونی؟
اسب به پسرک گفت: قدم پیش روت رو میتونی ببینی؟
پسرک گفت: آره!
اسب گفت: پس فقط همون یه قدم رو بردار.

از اونجایی که نمی تونم تایم مطالعه و شرایط درس خوندم رو توی خونه به صورت روزانه با کسی در میون بزارم، سعی میکنم اینجا یه حرکتی بزنم تا انشالله به امید خدا بتونم تایم مطالعم رو بیشتر کنم، اما چالش چیه؟!هر شب بعد از تموم شدن درس خوندنم، میام و اینجا تایم مطالعم رو به اشتراک میزارم و یه هدف مطالعاتی واسه روز بعد مشخص می کنم، و در محضر شما عزیزان و خدای بالا سرم با خودم عهد می بندم که هدفی رو که واسه روز بعدم مشخص کردم انجام بدم، و اگه خدایی نکرده انجامش ندادم، به عنوان مجازات تایم مطالعهٔ اون روز رو با یکی از سختگیر ترین اعضای خونوادم به اشتراک بزارم و مبلغ ۷ هزارتومن رو به خیریه کمک کنم و خب اینکه روی حرفم نبودم و چقدر شکسته می شم هم که بحث خود دارد.
در ضمن هر روز از صبح تا ساعت ۱۱:۳۰ شب می تونم درس بخونم و بعدشم تاپیک و لالا!!

سعی کنید تا جایی که ممکنه با امکانات موجود کارتون رو راه بندازید، چون امکانات جدید استرس های جدید رو با خودشون به ارمغان میارند، و از طرفی تجربه بهم ثابت کرده که در بیشتر موارد روش های سنتی جوابگو تر هستند:)

همه چی از وقتی تغییر میکنه که بفهمی موفقیتت فقط برای خودت مهمه، و شاید بقیه دارن از رو رودربایستی الکی تظاهر میکنن که نه عزیزم، برا ما هم مهمه:)
ولی اگه کاره ای نشی، قول میدم مثل یه دستمال کثیف دورت میندازن...
طرز فکر دارکیه، هنوز خودمم نتونستم بهش ایمان بیارم، ولی یچیزی از اعماق وجودم مغزمو قلقک میده که درسته!!

میخوام تو این تاپیک به صورت مفصل توضیح بدم که توی گپ های تلگرام چی میگذره...
تجربهٔ ۸ تا ۹ ساعت چت کردنم ( از ۱۲ شب تا ۸ و ۹ صبح رو )،
وقتی توی یه چت روم وارد میشید انواع تیپ شخصیت ها در حال چت کردن هستند،
کم حرف ها، دپرس ها، فمنیسم ها، بچه سال ها، از خود راضی ها و ...،
وقتی شروع می کنید به چت کردن، کلی ریپلای و ... میاد سمتتون،
شاید نیم تا یه ساعت اول براتون جالب باشه،
ولی کم کم اعتیاد و بحث ها شروع میشن،
شوخی های کاربرا و در نهایت بحث و فحش و فحش کشی...
خب اجازه بدید معایب و مزایای چت روم های تلگرامی رو دسته بندی کنم،
مزایا:
- آشنا شدن با آدمای مختلف
- کاهش استرس ناشی از چت کردن
- وقت گذرانی خیلی سریع
معایب:
- اعتیاد خیلی زیاد
- فاش شدن اطلاعاتتون به صورت ناخواسته
- بحث و جدل های زیاد
- یاد گرفتن کلمات رکیک جدید
- بهم خوردن تایم و چرخهٔ خواب
و در نهایت به صورت کلی پیشنهادش نمیکنم،
و سعی میکنم از این چت روم ها فاصله بگیرم...

خیلی وقته که تو فکر یه قالب خوب برای وبلاگم...
یه قالب که هم واکنش گرا باشه، هم مینیمال،
هم ساده و چشم نواز، با طیف رنگی مشکی و خاکستری،
میزارمش توی لیست کار هایی که بعد از کنکور باید به حسابش برسم...